معنی خرچرانی کردن - جستجوی لغت در جدول جو
خرچرانی کردن
(بَ تَ دَ)
چراندن خر
ادامه...
چراندن خر
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خردوانی کردن
(بَ کَ دَ)
مسابقۀ دوانیدن خر گذاردن. مقابل اسب دوانی کردن، خر دوانیدن. رجوع به خر دوانیدن شود
ادامه...
مسابقۀ دوانیدن خر گذاردن. مقابل اسب دوانی کردن، خر دوانیدن. رجوع به خر دوانیدن شود
لغت نامه دهخدا
سرگرانی کردن
(رِ گِ رِ تَ)
بی اعتنایی کردن. دلتنگی کردن: صیاد گفت ای غلام چرا سرگرانی میکنی. (هزار و یکشب)
ادامه...
بی اعتنایی کردن. دلتنگی کردن: صیاد گفت ای غلام چرا سرگرانی میکنی. (هزار و یکشب)
لغت نامه دهخدا
خربانی کردن
(بَ جَ تَ)
تیمار داشتن خر. تیمارداشت خر کردن. پرستاری از خر کردن
ادامه...
تیمار داشتن خر. تیمارداشت خر کردن. پرستاری از خر کردن
لغت نامه دهخدا